وقتی احساسم راسنگ میزنند
ابرهای آسمانم غوغامیکنندوبی وقفه میبارند
برباغ رویاهایم..........
لحظاتی سکوت میکنم
شعرم به میهمانی ام می آید
مهربانی میکندوعاشقانه میخواند........
بازبی خداحافظی رفتی
هنگامی که همه خواب بودن
ازپنجره ی ابرها گذشتی
مسیرمهتاب راگرفتی
به پشت بام ماه که رسیدی
درخشش خورشید رادیدی
دوباره احساس شدی ومستانه رقصیدی..........
نظرات شما عزیزان:
كشاورز مي نويسد
ساعت16:05---10 دی 1391
سلام وبلاگ خيلي زيباي داري موفق بشي
سري به وبلاگ منم بزن نظرتو بده ممنون ميشم با سپاس ودرود فراوان ممنون ميشم
یلدا سلیمی
ساعت16:11---9 دی 1391
دوست عزیز به بزرگترین وب دوستیابی یلدا تشریف بیار خوشحال میشم
آماده تبادل لینک عزیزم
همچنین به چند نفر نیاز دارم تا کمک کنن شعبه 2.3.4.5.6.7.8.9و... رو راه بندازیم اگه خواستی این کلمه به همراه شمارتو بزار:دوستیابی یلدا 2
موضوعات مرتبط: 177-دوباره احساس شدی، ،
برچسبها: